حس خوب ِ متنفر نبودن!
بی خود و بی جهت حس خوبی به اش نداشتم از همان اول. خیلی بی خود و بی جهت هم نبود البته. من معرفی اش کردم به گروه و بعد آن قدر گند زد توی تمرین ها و اجرا و از آن طرف هم وقتی توی آن شرکت کذایی بودم با آقای ی ریخت روی هم و خلاصه آجر آجر اضافه کرد به دیوار “خوشم نمی آد ازش” ِ من! اعتراف اش ساده نیست اما من آدم کثیفی هستم اگر داستان ام بشود ایگنور کردن ِ یک نفر. آن قدر زشت و زننده این کار ادامه مطلب