تورج را با کازین تازه از فرنگ برگشته ی ترنج و تورج swap کردیم تا شاید فرجی شود به حال دخترک ام! جناب” مانی” تشریف فرما شدند به خانه ی ما و تورج خان ِکپلک ام رفت خانه ی مانی این ها! شب اول به چنگ و چنگ کاری ترنج و مانی گذشت و خواب حرام ما. مانی از آن گربه هایی ست که مادرش شاهزاده خانوم بوده و پدرش شاه و خودش قیمت اش بدون پروتز و لباس مارک دار، میلیونی ست! شبیه گربه های اشرافی ست اما من هیچ حس خوشایندی ندارم به ادامه مطلب

حس کردم روابط عاطفی شان عجیب و غریب شده. جوری که انگار هم رابطه ای هست و هم نیست. دخترک درست مثل قبل تر ها که تنها بود همان طور مغموم و حرارت اش بالا بود. مطمئن بودم که “Zing” همدیگر شده اند اما چند باری که با دخترک رفتم دکتر، دکترشان فرمودند که ایشان هنوز ویرجین هستند!. بنده البته تبحر خاص و چندانی در روابط “Zing” ی ندارم ولی خب فهمیدن این که دو طرف می توانند بزینگند یا نزینگند اصلا تبحر خاصی نمی خواهد! به هر حال سن و سالی از بنده گذشته ادامه مطلب