سفر از نوع ِ خرکی متفاوت اش!
اولین بار است که توی این سالن نشسته ام و نه دل ام میخواهد قهوه بخورم و نه چیزکیک. هدبند زده ام و مانتوی گشاد و بلند پوشیده ام و روسری ام را شکل ِ خفه گی مطلق پیچیده ام دور سرم. همراهان ام چون تنی چند ازآقایون!! هستند! مجبورم برای این که قبول ام کنند و دیالوگ بین مان برقرار شود این طور باشم که به چشم شان موجه بیایم و گناه نکنند با نگاه کردن به من. حس خوشی ندارم. انگار همه دارند به من نگاه می کنند و آن ها و زیر لب حرف نثارمان می کنند! …نمی دانم چه پیش می آید اما اگر همه چیز خوب پیش رود این سفر یک اچیومنت درست و حسابی خواهد داشت. به درک که من مجبور خواهم بود لارناکا و نیکوزیا را از پشت روسری و مانتو ببینم! آه سیگار عزیز…چه دلتنگتم و باید حالا حالا ها صبر کنم…
یک نظر برای مطلب “قبرس نامه-یک”
نظر شما چیست؟
قبلی: نوشتهٔ پیشین
بعدی: قبرس نامه-دو
زری *** نو پرابلم، اچیومنت را بچسب. چه میشه میکرد عزیزم، آدم که نمی تونه همش با همه چیز سر جنگ داشته باشه. این هم شاید تجربه ای باشه موفق باشی دوست جون. ***
دختر نارنج و ترنج *** عزییییییییییز من، پس حسابی آزمون تحمل برای خودت گذاشتی؟! ***
کامشین *** شاید مشکل فرهنگی سین پاهیون با رفتن به ساحل و دیدن مدیترانه حل شد. کی می دونه چی پیش میاد! ***