ادویه ی بیست و چهار قلم
گوشت چرخ کرده که خوب با پیاز تفت داده شد، درِ کابینت ِ بالای گاز را باز کردم و شیشه ی ادویه را برداشتم. هر چه تکان ش دادم اما، خودش را دریغ کرد از مواد ماکارونی من . اول ش فکر کردم که خالی شده. بعد گرفتم ش بالا، روبروی لامپ، تا از میان نقش و نگار های شیشه اش ببینم که در دلش چه خبر است. خالی نبود اما انگار کلی دانه و برگ سابیده نشده ی ادویه ته شیشه جمع شده بود. در شیشه را باز کردم و هر آن چه مانده ادامه مطلب