دلم میخواست
یاد اولین روزی افتادم که توی میدون ونک منو بدون لنز دیدی…با اون روسری سبز.من دستتو می کشیدم که بریم اما تو تکون نمی خوردی و فقط می گفتی : جدی می گم..جدی می گم…جشمات خیلی خوشگله این طوری!!
…
کاش اینقدر همه
دلم عجیب امروز
یک نظر برای مطلب “هزار و چهارصد و شصتمین روز”
نظر شما چیست؟
قبلی: اولین آخر ِ هفته
بعدی: “ما”نترال نامه- سه
محمد *** دلم عجیب امروز رو ..اون جوری که نیست…میخواست! *** مبارک؟…نمیدونم!
سربه هوا *** سالگرد ازدواجتون مبارک ***
*** مبارک؟…نمیدونم! ***