تو رو واسه نفس می خوام…

سرم را روی سینه ات می گذارم و
سکوت شب و صدای ضربان قلب ِ تو و هق هق ِ من ، با صدای باران همان طور توی هم امیخته و حل می شوند…
که رنگ های من موقع نقاشی…

یک نظر برای مطلب “تو رو واسه نفس می خوام…”

پاسخ دادن به ناشناس لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *