و خاصیت ِ امتحان این است!

تا آخر ِ سال سه روز بیشتر مرخصی ندارم که یک روزش را هم امروز برای امتحان فردا دارم می سوزانم. آه خدای من حالا که فردا امتحان دارم ، چه قدر دلم غذای گرم از نوع ِ بیاورند دم ِ در خانه می خواهد. حالا که نشسته ام خانه درس بخوانم ، چه قدر دوست دارم بنشینم برنامه های وطنی نگاه کنم..حتی “به خانه برمی گردیم” حتی حتی “تصویر ِ زنده گی”!!..اصلا این ها هنوز پخش می شوند؟…وای حالا که این کتاب صد و پنجاه صفحه ای را زیر و رو باید بکنم دارم می میرم برای یک قسمت ِ دیگر ِ بیگ بنگ تئوری!…اصلا خوابم می آید عجیب.دست خودم که نیست.ساعتی سه بار گرسنه می شوم در حد مرگ!.حالا که باید همه ی فعل ها و زمان های شان را مو به مو حفظ کنم…چه قدر دلم می خواهد وبلاگ گردی و وبلاگ کشفی کنم.کمی هم دلم درد می کند خب.وای دارم تلف می شوم برای این که بی خیال گلدن گلاب تماشا کنم و بعد هم برای این که از ملت عقب نمانده باشم ، همین امروز جدایی نادر از سیمین را ببینم.حالا که باید خودم را برای یک رایتینگ دو صفحه ای اماده کنم دلم می خواهد لباس بپوشم ، آرایش کنم و بزنم بیرون برای خرید ِ پیراشکی و ذرت مکزیکی.آخ یادم نبود که امروز چه قدر هوس آب هویج کرده ام.با بستنی!…این کمد ِ لباس ها هم بدجوری به هم ریخته است.مایه ی آبروریزی است.حالا حسابی حوصله اش را دارم که همه اش را تمیز و مرتب کنم!…آه چه قدر ایده برای کادوی بچه ی بهار توی اینترنت ریخته.کاش همین الان زنگ بزنم و به اش بگویم که قبل از آمدن بچه “کیک ِ پنبرز” درست کنیم و بگذاریم گوشه ی اتاق تا مهمان ها ببینند!!..یا خودم بنشینم و امروز درست کنم و بعد از ظهر ببرم آن جا.اصلا امروز جان می دهد برای رفتن تا تجریش و بوم خریدن و مدل انتخاب کردن .یادم افتاده که قرار بود برای سعید دستبند ببافم.چه قدر امروز روز ِ بافتن ِ دستبند است اصلا.می بینی ریمیا؟…
حالا که فردا امتحان هر هفت ترم را دارم…حالا که امروز باید مثل خر درس بخوانم…روی زمین بند نیستم.دور و بر ِ همه چیز می پلکم جز کتابم!…دلم می خواهد اصلا با یخجال درد و دل کنم…اما یک دقیقه درس نخوانم.دلم می خواهد دنیای ام را زیر و رو کنم.!!
اصلا این چه وضعیست که در عالم است؟!ا !:(

یک نظر برای مطلب “و خاصیت ِ امتحان این است!”

  1. ناشناس

    سربه هوا *** …خودت میدونی چی میخوام بگم… *** من این روزا هیچی نمیدونم…هیچی..
    فنجون *** من این روزا هیچی نمیدونم…هیچی.. *** امیییییید؟ من همه رو همون روز تایید کردم.بلاگ اسکای ِ خر!:(
    امید *** بغل بغل است … و من همیشه از اینکه بغلم کنند لذت میبرم … اصن یه جور حس امنیت به آدم میدهد .. انگار که وجودت مهم باشد …راستش من از گربه میترسم …. اما این مدل توصیفت باعث شد زیر چشمی هم یه نگاهی به گربه ات بندازم.خوشگل توصیف کردی ***
    *** سلام چرا کامنت منو ثبت نکری هاااااشوخی کردم هر جوووور راحتی ***
    *** امیییییید؟ من همه رو همون روز تایید کردم.بلاگ اسکای ِ خر!:( ***

    پاسخ

نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *