هفت ِ هفته !

باز دوباره نزدیک روز تولدم شد و باز دوباره هر چه غصه و اضطراب دور و برم بود تصمیم گرفته اند دست همدیگر را بگیرند و دور خیز کنند و جیغ بزنند و بپرند توی دلم!
من چه کار می کنم امسال؟…می گذارم تصمیم شان را بگیرند و دست همدیگر را هم بگیرند و دور خیز کنند و جیغ بزنند و همان موقع که می خواهند بپرند توی دلم ..جا خالی می دهم!

می روم سفر…بیست و نه ساله که شوم…برمی گردم

یک نظر برای مطلب “هفت ِ هفته !”

  1. ناشناس

    م *** عزیزم همه ی وبلاگایی که میخونم فیلتر شدن تورو خدا تو دیگه یه کاری نکن فیلترت کنن *** فیلترینگ دست خداست…بنده ی خدا چه کاره ست!
    م *** فیلترینگ دست خداست…بنده ی خدا چه کاره ست! *** من اصلا عسل عاشق فیلترم…یاد سیگار می افتم:)))
    عسل *** مرسی از پاسخ منطقیت *** عسل باور می کنی هیچی شو ندارم؟!!
    عسل *** اولا که قربون دهنت و هزاااااران بوس بهش البته با انگشت تایپ کردی میتونی دستات رو جایگزین کنی دوما که فیلترت کنن خودم شخصا میکشمت خب من به عشق این نوشته ها میام هی کیف میکنم هی کف میکنم ***
    لیلا *** من اصلا عسل عاشق فیلترم…یاد سیگار می افتم:))) ***
    *** قربونت برم عاشق فیلتری یه لطفی کن این نوشته هاتو یه جا نگه دار اینا همچین فیلترش میکنن که هیچ اثری نموووونه هااااا ***
    *** عسل باور می کنی هیچی شو ندارم؟!! ***
    *** سلام دست به قلمت که عالیه. ذهنت مغز دار. فقط دم داری و بازدم نداری. درست میگی ما عاشق افغانستان شدن هستیم باور کن که همه مردم از این رنج لذت میبرند آخه یه روزی بهشون گفتند که چقدر مظلوم مقدس هست و اونها دارند دست و پا میزنند که مقدس بشند اما قسمتی از این مردم ماهستیم. چیزی که میبینی تصویر خودت هست. ما فقط چیزهایی رو میبینیم که حس میکنیم. و حس فقط مربوط به خودمونه. از همه مهمتر اینکه دنیای بیرون قابل کنترل نیست اما حسها قابل پردازش و تغییر هستند. ***

    پاسخ

نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *