یک ساعت تمام. بالا و پایین و ورجه و ورجه و موزیک و دمبل و… خیس ِ خیس حتی قبل از دوش می روم سراغ موبایل ام که ببینم کسی مرا دوست دارد یا نه! پنج تا مسیج تبریک ” نیمه ی شعبان”!
مناسبت های این طوری مصیبت برادرک بود! چون بابا مجبورش می کرد که با کامپیوترش یک مسیج تبریک یا تسلیت را به همه ی کانتکت لیست بابا بفرستد. موبایل باباکه حالا شده موبایل مامان از آن قدیمی هایی غیر اندرویدی بود و وصل کردن اش به پی سی داستان بود. بابا اهل مسیج بازی و موبایل نبود. ولی نمی دانم چرا اصرار داشت همیشه مناسبت های تقویمی را تبریک و تسلیت بگوید.
یادم است یک روز آقای نویسنده گفت که از مسیج های باباست که می فهمد توی تقویم چه روزی ست.
تقویم و روزهای اش بی تو گم اند بابا. جای خالی ات قرار نیست کوچک تر شود انگار… هی بزرگ و بزرگ و بزرگ تر… فقط.
مینروا *** موفق باشی :*:* مگه گواهینامت اومده بود که پشت فرمون نشستی؟! ها؟! اونم از نوع آزادی یواشکی دار. طوری نیست. به جهنم. تا کور شود هر آنکه نتواند دید آزادی و … *** نع. با همون قبض موقت!!!!
دریا *** نع. با همون قبض موقت!!!! *** بسیار بسیار کامنتتون در حد من نیست به هیچ وجه و من این همه و اون همه نیستم اصلن. ولی از لطف تون ممنونم.
مهسا *** برو دختر برو که موفق خواهی بود. *** من فقط همون کاری رو می کنم که دلم می گه!..همین. اسم اش غریزه ست یا هر چیزی…نمی دونم.
آ. *** موفق باشی باران جونم ***
آ. *** هزینه ای که برای آزادی میشه پرداخت،میتونه از صفر تا صد باشه.اما معتقدم سر را فقط وقتی باید به دیوار کوبید که دیوار به حد قابل قبولی از شکستن رسیده باشه.وگرنه “باران” با سری شکسته در زمانیکه به سر کوبیدنش نیاز هست،دیگر نیست.(چون آدمهایی مثل تو کمند.)اما زندگی کردنت رو با نهایت احترام دنبال میکنم.تو،به “مفهوم انسان” اقتدا کرده ای. ***
*** بسیار بسیار کامنتتون در حد من نیست به هیچ وجه و من این همه و اون همه نیستم اصلن. ولی از لطف تون ممنونم. ***
*** آخه اینکه نوشتم لطف نیست. یه حسرته. اینکه به این زیبایی مطابق حس اصیل غریزه زندگی میکنی. و من مطلقا نمیتونم.من همه این چیزایی که تو “عینی” کردی به طور “ذهنی” برای خودم باز تولید کردم. نمیتونم بگم قوی باش،شاد باش یا آروم باش.چون همینی که هستی ،بهترین چیزیه که میشه بود…. ***
*** من فقط همون کاری رو می کنم که دلم می گه!..همین. اسم اش غریزه ست یا هر چیزی…نمی دونم. ***