crying underwater
با صدای آخرین ناله ی موبایلم که برای شارژر ، به نفس نفس افتاده از خواب می پرم.عرق کرده ام.دستم را به پیشانی ام که موهایم از قطره های عرق به ان چسبیده اند می کشم.به ان طرف تخت نگاه می کنم.مثل خیلی وقت ها ، نیست.سرم را به ان طرف بر می گردانم و ساعت را نگاه می کنم.دو.بدون ذره ای تامل از تخت پایین و بدون این که لباسم را در بیاورم به سمت حمام می روم.شیر آب گرم و سرد را تا آخر باز می کنم و کنار وان روی زمین می ادامه مطلب