کاش می فهمیدید که منت تان را کشیدن برای کمک به “نازی” مان که حالا بی کس ترین شده، چه قدر سخت است.
کاش مرد بودید و یک لحظه به خودتان می آمدید و فکر می کردید که اگر یک مو از سر ِ نازی کم شود تا قیام ِ قیامت خودتان را نخواهید بخشید. کاش این شما بودید که به من زنگ می زنید و می گفتید که نازی برای رهن ِ یک خانه ی کوچک تر نیاز به پول دارد و من با جان و دل هر چه داشتم می دادم. کاش معرفت تان می رسید و می فهمیدید که اگر کاری می کنید برای خودتان است وگرنه روزی ِ نازی دست ِ من و شما نیست. کاش کاش کاش می فهمیدین که اگر یک کفش مارک دار برای خودتان کمتر بخرید اتفاقی نمی افتد و به جای اش وجدان تان آرام است که یک سنگریزه از بار سنگین روی شانه های دخترکی تنها برداشته اید

یک نظر برای مطلب “”

  1. ناشناس

    زهرا *** هه ههبوس به باران گیاهخوار *** از وقتی تصمیم گرفتم هرگز.
    شب زاد *** باران جانم.تو گوشت نمی خوری هرگز؟ *** از بس از صبح لایه لایه خوراکی خوردم برای فراموش کردن اون مزه که در مرز انفجارم؛(
    سارا *** از وقتی تصمیم گرفتم هرگز. *** بسیااااار ممنونم.کاملا حق با شماست.کلمه ی من ترکیب ِ ناشیانه ی این دو کلمه بود.
    سارا *** هروقت یادش میافتی برو تف کن گاهی این تنها راه حلشه ! ولی سعی کن فکرتو منحرف کنی در عین حال ادامس هم کمک خوبیه *** مشت ِ راست یا چپ؟
    شیدا *** از بس از صبح لایه لایه خوراکی خوردم برای فراموش کردن اون مزه که در مرز انفجارم؛( *** 🙁
    نرگس *** خوشم میاد از خودتو سبک زندگیت مثه فیلماست *** شکلک سبز!!
    سما *** متاسفانه یا خوشبختانه خوب میفهمم چی تو ذهنت دیدی *** ایشون خوبن.چه طور مگه؟
    دختر نارنج و ترنج *** عزیزم صادر یا ساطع صحیح است چون شما خانم باکمالاتی هستید حیفم آمد نگویمت *** آیدا و بیتا دوست های عزیزی هستند.کم مثل شون پیدا می شه.منم خوشبختم از آشنایی شما و خوشحال
    آنا آریان *** بسیااااار ممنونم.کاملا حق با شماست.کلمه ی من ترکیب ِ ناشیانه ی این دو کلمه بود. *** حرفات دلگرمیه مهدیس عزیزممنونم
    الـــی *** ما را هم جز همان مشت ببین *** هستم
    زهرا *** مشت ِ راست یا چپ؟ *** هستم:)
    مهدیس *** الهی بگردم مننننننننننن… *** هستم خسته م
    مهدیس *** 🙁 *** هستم.پر از چرک نویس..
    شب زاد *** مزه اش خوب بود اونوقت؟ ***
    زهرا *** شکلک سبز!! ***
    مرمر *** عالی تازه با وبتون آشنا شدم و واقعا سبک نوشتنتون عالیه من آخرش با آرزوی Vegetarian شدن میمیرم :(( ***
    شی ولف *** آقای نویسنده چطورن؟خوبن؟ (باران منو نکش ) ***
    *** ایشون خوبن.چه طور مگه؟ ***
    *** سلام باران عزیزم.من چند روزیه با وبت آشنا شدم و خیلی از قلمت و لحن نوشته هات خوشم اومد و خیلی از پستات رو خوندم و خوب قطعا همه شو باید بخونم چون خیلی قلمت و دوست دارم. باران من دلداری دادن بلد نیستم راستش فقط خواستم بگم بابت ف عزیز متاسفم.من آدم احساساتی نیستم ولی عکسش از جلوی چشمم کنار نمیره و صداش رو هم دانلود کردم که بشنوم ولی هنوز نتونستم. من دوست بیتا(روزهایی که بر من میرود) و دوست آیدا(بعد از شب هزارو یکم)هستم البته با آیدا هم یه یکماهیه آشنا شدم . خوشحالم دوست مشترک داریم. ***
    *** آیدا و بیتا دوست های عزیزی هستند.کم مثل شون پیدا می شه.منم خوشبختم از آشنایی شما و خوشحال ***
    *** باران از دیروز که صدای ف عزیز را دانلود کردم نتونستم گوش بدم تا الان که گوش کردم. راستش چهره ی مهربونش درگیرم کرده بود حالا هم که صدای لطیف و شاعرانه اش… از نوشته های جوندار تو و عمق نگاهش در اون عکس و صدای دلنشینش حالا حس مبهمی دارم انگار میشناسمش. باران دیر رسیدم و نمیخوام با گفتن ازش ناراحتت کنم ولی واقعا منه سیب زمینی رو که مرگ برایم خیلی حل شده است و اتفاقا غم عزیز هم دیده ام و خیلی هم پوست کلفت و گریه نکن هم هستم را در غم نبودنش شریک واقعی بدان.جدی میگم دوست خوبم کنارت هستم با اینکه غریبه ام برایت و نمیشناسیم. ***
    *** حرفات دلگرمیه مهدیس عزیزممنونم ***
    *** چرا نمی نویسی دیگه؟زود باش من هر روز دو بار میام. ***
    *** هستم ***
    *** کجایی باران؟ خسته شدم از تیتر یک مشت حیوان کش.روزی چندبار ببینمش خب؟ ***
    *** هستم:) ***
    *** خانوم شما نمیخواید تشریف بیارید ؟ ***
    *** هستم خسته م ***
    *** کجایی باران؟ دلتنگ شدم و نیستی، تویی که هر بار وبلاگت باز میشد نوشته ی تازه ای به آدم لبخند میزد… ***
    *** هستم.پر از چرک نویس.. ***

    پاسخ

نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *