ترافیک مورچه وار جلو می رود.مورچه وار رفتن از نرفتن هم بدتر است بعضی وقت ها.آدم دل اش می خواهد خیلی چیزها خیلی خیلی تند پیش بروند و زود برسد به آنجایی که باید برسد.زمان کارش لاس زدن است و بس.
ماشین را خلاص کرده ای و سرت را تکیه داده ای به صندلی.توی آیینه ی ماشین جلویی دو تا چشم، از تو چشم بر نمی دارد.نه میتوانی لاین ات را عوض کنی، نه می توانی جلو بزنی و نه میتوانی عقب بیندازی خودت را.نگاه بدی ندارد، نه هیز است و نه وقیحانه.فقط یک جفت چشم و یک جفت نگاه است.می خواهی خودت را بزنی به آن راه، به این راه ، به هر راه…نمی شود.سنگین تر از آن است که بتوانی رها شوی.یک لحظه تصمیم می گیری که کوتاه بیایی…کم نمی شود از دنیا که…
زل می زند..زل می زنی…برج میلاد را نگاه می کند…برج میلاد را نگاه می کنی…سی دی می گذارد…سی دی می گذاری…نیم خند می زند…نیم خند می زنی…چشمک شیطنت بار می زند…می خندی…سیگار روشن می کنی….سیگار روشن می کند…مهربان می شوید توی آیینه…دوست می شوید توی آیینه…عاشق می شوید همان جا توی آیینه…ازدواج می کنید آیینه ای…مسافرت می روید با آیینه….بچه دار می شوید آن هم دو تا همان جا وسط ِ آیینه…
ترافیک باز می شود.راه تان جداست.ماشین های تان جداست.هر کدام تان زنده گی را یک طوری می بینید… به توافق می رسید برای جدا شدن و …
تمام!
یک نظر برای مطلب “I’m Starting With The Man In The Mirror”
نظر شما چیست؟
قبلی: اولین آخر ِ هفته
بعدی: “ما”نترال نامه- سه
میم *** ف بیا نوشته های باران رو بخون فقط بخون اونوقت میفهمی چقدر زور باید برگردی ***
آیدا *** بارانم نقشت را تمرین کن. خوب خوب. شاد شاد. ف خوب می شود و میاید تماشا. برای دیدن خنده و شادیش تمرین کن. ***
عسل *** باران …نمیگم قوی باش نمیگم محکم باش فقط میگم بارن باش …ببار بی دغدغه بباز وقتایی که تنهایی گریه کن داد بزن هر جور که میتونی این حجم درد رو کمی خالی کن تذار بمونه تذار بمونه ***
مینا *** کاش چشم بگشاید و لبخند بزند و یک دفعه همه ی وجودت شادی شود…چشمانت را باز کن ف…خسته نباشی باران خوبم… ***
مهدیه د *** من این چند روزه میام و میخونمت ولی توان کامنت گذاشتن ندارم بس که ناراحت میشم دعا میکنم حالش خوب شه با تمام وجود ***
عسل *** باران در این مواقع عجیب ضعیفم من !جای اینکه زنگ بزنم حرف بزنم باتو هی می آیم این صفحه را رفرش میکنم ….شاید بخوانم انچه دلم میخواهد را …باران … ***