سین مثل ِ شین…

معلم های کلاس ِ اول چه طور می خواهند ازین به بعد شعر الفبا را بخوانند وقتی یادشان بیاید که “سین” های مدرسه ی “شین آباد” چه طور یکی یکی بی دندانه شدند .
_______________________________________________________
سارینا رسول زاده دومین قربانی آتش سوزی مدرسه ی شین آباد
http://www.iranglobal.info/node/13840

یک نظر برای مطلب “سین مثل ِ شین…”

  1. ناشناس

    شیفو *** با این توصیف های حضرت عالی ما نیز از این گونه مدیران می خواهیم … هراس نیز نداریم … و شوخی نیز ! و هم چنین تعارف!! دل مان لرزیدن گرفته که مپرسدر ضمن اپ دیت کردم *** کمالات و وجنات و حسنات و ان چه خوبان دارند همه رو یوهو ایشون با هم دارند:))
    aftab *** Hahaha,good luck baby *** نکته ی خوبی بود عسل!تو هم قبول داری که وقتی گوشهامون دراز می شه یه هو همه ی مردای اطرافمون.. همزمان …در اقدامی همه گانی ..خوب و جذاب می شن؟!!
    sara *** لامصب انگار همه چیزش میزون بوده ها…اونجا که گفت و خوشگل ترین دختریای ایرانو اینجایعنی کمالات تا این حد *** شوما مرفه بی دردین آخه:))
    عسل *** کمالات و وجنات و حسنات و ان چه خوبان دارند همه رو یوهو ایشون با هم دارند:)) *** من قشنگ توصیف نکردم مینا…آقاهه قشنگه:)))
    عسل *** من نمیدونم این آقایون ضکضی قبل از اینکه ما گوشهایمان دراز شود کدام گوری قایم میشوند آیا؟ *** اره طفلی خیلی غریبه.منم که تنها جایی نمی رم باهاش!..تو هم که فعلا تا یکی دو هفته مجردی:))) یه کافه ی خوبی…رستوران ِ لاکشری ای…چیزی پیدا کن ببریم اش که فک نکنه ما فقط کارمندیم:))).بعدشم امروز صبح وایساده بود جلوی در ِ شرکت سیگار می کشیییییییییییید بی وجدان:(.از بغل اش رد شدم..بوی عطر و سیگار و پلوور ِ دی اند جی و کمر بند ِ بربری و…خدایا منو حلق آویز کن:)))
    مینا *** نکته ی خوبی بود عسل!تو هم قبول داری که وقتی گوشهامون دراز می شه یه هو همه ی مردای اطرافمون.. همزمان …در اقدامی همه گانی ..خوب و جذاب می شن؟!! ***
    فنجون *** راستی عزیزم چه چیز موجب شده فکر کنی من میتونم کله ی سحر ورزش کنم؟من کله ی سحر فقط میتونم چرت بزنم و وبلاگ بخونم فرت و فرت چای سبز و بابونه و ازاین چیزا بخورم ***
    [ بدون نام ] *** شوما مرفه بی دردین آخه:)) ***
    *** بابا با این توصیفات شما ما هم اینجا آب از لب و لوچمون سرازیر شد…از بس قشنگ توصیف کردی خب! ***
    *** من قشنگ توصیف نکردم مینا…آقاهه قشنگه:))) ***
    *** آخ باران از دیروز ، عینهو خوشحالان هی برا خودم تعریف میکنم و باز میخندم … اصن این چه وضعی است خواهرم ؟!!!! برو یه کم ایمانت رو قوی کن … بعدشم یه فکری به حال قوه تخیل سوپر قوی ما بنما!‌ بعدنشم Miss Baran دست اون مردک کرواتی رو بگیر ببریمش یه رستورانی ، پارکی ،چه میدونم مکانی! :))) ….طفلک غریب افتاده وسط این همه گرگ خب ما هم که غریب نواااااز “صدا” معجونی از صدای جورج کلونی و مارلون براندو و ال پاچینو و کمی هم تام کروز ، تو حالت خاص لب تر میکنه ، ما لب میدیم … گزارش ساعتی میخواد ما سالانه میدیم … “شوهر ننه” ، زامبی های از گور تازه در آمده … شاهکار بود باران ، عااااالی ! :))))) ***
    *** اره طفلی خیلی غریبه.منم که تنها جایی نمی رم باهاش!..تو هم که فعلا تا یکی دو هفته مجردی:))) یه کافه ی خوبی…رستوران ِ لاکشری ای…چیزی پیدا کن ببریم اش که فک نکنه ما فقط کارمندیم:))).بعدشم امروز صبح وایساده بود جلوی در ِ شرکت سیگار می کشیییییییییییید بی وجدان:(.از بغل اش رد شدم..بوی عطر و سیگار و پلوور ِ دی اند جی و کمر بند ِ بربری و…خدایا منو حلق آویز کن:))) ***
    *** اییییییییی باران حالا من یه چیزی میگم تو تصور کنفکر کن یه آدمی پیدا بشه مثه چیزی که گفتیولی تو ازش خوشت نیاد ولی اون خوشش اومده باشهاون وقته که دلت می خواد مثه مگس با مگس کش لهش کنیواقعا شانس آوردین که حس خوبی نسبت بهش دارین وگرنه عذاب عظمی میشد ***

    پاسخ

نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *