برای این که کسی را از توی یخبندان ِ خودش نجات بدهی لازم نیست که حتما کنارش باشی و دست های اش را بگیری و ها کنی .. یا بغل اش کنی و موهای اش را ببوسی…
شماره اش را بگیر و بگو می خواستی حال اش را بپرسی !..شاید مکالمه تان یک دقیقه هم نشود ، اما با خیال راحت خداحافظی کن و قطع کن و مطمئن باش که او حالا نشسته روی پله های راهرو و دست اش را زده زیر چانه اش و دارد ذوب شدن یخ های اش را تماشا می کند و لبخند می زند.
یک نظر برای مطلب “بودن و همین بودن”
نظر شما چیست؟
قبلی: اولین آخر ِ هفته
بعدی: “ما”نترال نامه- سه
عسل *** و خب به نظرت چند گروه از این بد و بیراههای مظلوم لباس عوض کرده داریم همه مان …هعییییی باراااان هعی…..میترسم باران ….برای دخترکم برای دخترکان و پسرکان امروز ….برای فردایشان ….باران دااااغونم …. *** 🙁
*** 🙁 ***