عادت کرده ام که وقت هایی که outlook قطع می شود ،سریع چند تا صفحه را باز کنم و همزمان شروع به خواندن شان کنم.این
اصلا همه ی آدم ها انگار توی پس ِ سرشان یک
خبرهای بیست روز ِ پیش ِ فستیوال ِ کتاب
اسم و نوع جایزه اش هم اصلا مهم نیست. برنده ی نوبل ادبیات نشد ، برنده ی جایزه ی
دیگر صفحه را بالا و پایین و این ور و آن
بی
یکی که مربوط به یک تاجر است وداستان در
یک مجموعه داستان با یک شخصیت مرد ِ واحد
” باید
این طوری می شود که دستم
ذهنم بغض می کند و منصرف می شوم.به جای خریدن اش ، اسم کتاب را به خاطر می سپارم تا وقتی که ترجمه شد بخرم اش یا صبر کنم که تب و تاب جایزه ی کتاب ملی بخوابد و نسخه ی ارزان تر این کتاب به بازرا بیاید. می روم روی کتاب های دو و سه دلاری تا دلم را آرام کنم..
گفتم که…آدم همیشه راه های جایگزین دارد پس ِ سر ِ ذهن ِ دو جایگاهی اش!!
بدبخت نوشت ۱. کشتیرانی هایی که به عسلویه سرویس داشتند مدت ها قبل تحریم شدند.شرکت ِ مثلا زبل ِ ما هم پ.ل.ی.ا.ت.ی.ل.ن های بی زبان را بار ِ تراک می کردو این طرف و آن طرف می فرستاد و این طوری بود که هنوز سر ِ پا بودیم.بخشنامه ی جدید را که امروز خواندم این بود که صادرات پ.ل.ی.ا.ت.ی.ل.ن. ممنوع.حتی با تراک …حتی شما دوست ِ عزیز!…کم مانده بود اسامی ِ ما را هم ذکر کنند که در به در شویم.خوب گشتم..خدا را شکر اسم مان نبود.
بعد شرکت ِ صادراتی ِ ما چه می شود آیا به این دلیل؟!
بی ربط نوشت ۱.بخیه از آن هایی بود که باید توی بینی ام تا ابد بماند و به این ترتیب “یک باران هستم به اضافه ی عضو جدید ِ بدنم “بخیه”!”
بعدا نوشت: در جنگ و گریزی با ذهنم به این نتیجه رسیدم که “گور بابای همه ی حرف های امروزم ،” .کتاب را خریدم و ترجمه اش میکنم و شب ها راحت میخوابم.!
م *** خوش به حالت چقدر دلم شادی میخوادچرا سبک بودی؟ *** برای نازی:)
sama *** برای نازی:) *** جانم؟؟:)))
م *** Wow …. qu’est ce que c’est de bonnes nouvelles *** من اصلا از اصل و بیخ و بن ..از مهمونی عاجزم:( بعدش باید سه روز تنها باشم تا خوب شم .منم برای نازی خوشحالم عسل.:)..خیلییییییییییییییییییی
عسل *** جانم؟؟:))) *** :)..اومد کامنت و تایید شد.ممنونم.
[ بدون نام ] *** عزیزززززززم ***
سما *** چقدر برای نازی شاد شدم کاش فرد لایقی باشد کاش نازی از این به بعد همیشه شاد و خندان باشد بدون دغدغه های دیرینه اش کاش قدر صبوری نازی رو بدونه و اما دهن سرویس نوشت …من از قطاری شدن این مهمانیها همییییشه عاجزم و همیشه میگم یه وقتا دلت لک میزنه هیچ خبر نیست یه وقتا انقدر پشت هم پشت هم میشه که نمیفهمی چجوری گذشششتتت ***
[ بدون نام ] *** من اصلا از اصل و بیخ و بن ..از مهمونی عاجزم:( بعدش باید سه روز تنها باشم تا خوب شم .منم برای نازی خوشحالم عسل.:)..خیلییییییییییییییییییی ***
افتاب *** salammishe az toranjo karasho ziad benevisi va hey azash ax bezari,man asheghe heyvonam ***
*** روزی باشه برای من این همه خوشحال باشی خواهراون جانم یعنی اشتباه نبشتم ***
*** azizam shoma vase ma avalicommente ghablim nayomade fekr konam dar morede toranjcheers ***
*** :)..اومد کامنت و تایید شد.ممنونم. ***
*** دیروز نفهمیدم که تو واقعا اول شدی..امروز که تایید کردم متوجه شدم…بیشتر از تو من خوشحالم..چون برام جالب بود کی اولین نظرو برام میذاره…و تو بودی که من عاشق نوشته هات بودم…هورا ***