ایستاده است کنار میزم و با ماهی ام بازی می کند . می گوید:” ماهی ت چه قدر تف کرده توی آب..ایناهاش این حباب ریزا…شبیه کف ان…”
می گویم :” اونا تف نیستن خنگ..توی اینترنت خوندم بهشون می گن خانه ای از حباب..وقتی این کارو می کنن یعنی آماده ی جفت گیری ان…هربار نگاهم به خودش و خونه ی حبابیش می افته..دلم می سوزه براش..اصلا نمی دونم چرا همه ی pet های من ناکام می مونن…”
از بازی دست می کشد و دست اش را از توی آکواریوم بیرون می کشد و نگاهم می کند و خیلی جدی می گوید..:” دو ساله دنبال دوست پسر می گردم..دلت برام نمی سوزه…حتما باید کف و تف کنم تا دل ات به رحم بیاد؟”
و بعد با وقاحت زل می زند توی چشم ِ من!
قیافه ی من و ماهی ام از وصف خارج است!
پ.ن.۱.برای ترنج دنبال “آقا” بگردم…برای “ماهی خان” دنبال خانم بگردم…برای دوستان دخترم دنبال “دوست پسر ” بگردم…برای پسرهای دور و برم دنبال “دوست دختر ” باشم…بعد هم هر بار فحش “جا%$” را بشنوم لب هایم را گاز بگیرم که “واااااااای چه حرف بدی!!!”
یک نظر برای مطلب “خانه ای از حباب”
نظر شما چیست؟
قبلی: اولین آخر ِ هفته
بعدی: “ما”نترال نامه- سه
عسل *** ایندفه منم دعوت کنین من عااااشق بیدمشکم *** من تو رو با گربه ها اگه آشتی بدم…قبل از مرگم آرزوی دیگه ای ندارم:))
نیکی *** عجب! نشنیده بودم گربه بیدمشک بخوره یعنی بی صرره؟ *** دستشونو بگیر بیار خونه ی ما مهمونی…خونه ی ما “لوس پروره”..:))
فنجون *** دیدی باران ؟؟؟ اون موقه که هی گفتم انقده لی لی به لالای این پشمالو نزار گوش ندادی، امروز عرق خور شد، حتما” فردا هم مثل بقیه اشون تو خیابون قلدری میکنن و هرچی هم میگم چخه و پیشته ، به جای فرار کردن، پشت چشم برام نازک میکنن! و آخرش مجبورم من راهمو کج کنم! *** لطف ِ بسیار دارید:)
بهروز *** من تو رو با گربه ها اگه آشتی بدم…قبل از مرگم آرزوی دیگه ای ندارم:)) *** کشک خشک رو که ایشون روی هوا می زنن اصلا!!!..یعنی کم مونده خودش بره مغازه و کشک بخره:)))).ولی ماهی و مرغ و این چیزها.هرگز.فقط رویال ِ صد هزارتومنی می خورن ایشون:))
م *** من دو تا گلدون بنفشه آفریقایی دارم ، خیلی لوسَن . هر جایی تو خونه غیر از اتاق خودم شروع می کنن پلاسیدن و وا رفتن . منم به خاکشون حساسیت دارم . اصن مصیبتی دارم شب ها تا صبح D: ***
هومن *** دستشونو بگیر بیار خونه ی ما مهمونی…خونه ی ما “لوس پروره”..:)) ***
سین الف *** منم همچین مصیبتایی با پسرم دارم ***
*** از قلمتون و طنر زیر پوستی اش خیلی لذت میبرم ***
*** لطف ِ بسیار دارید:) ***
*** آنیِ من عاشق غذای خشکه ، اما دو سه باری بیشتر بهش ندادم. کمی بد غذاست اما هویج و مرغ رو خوب می خوره. از عجایب دنیا این که گربه ی ما به ماهی آلرژی داره ، ماهی خوردن همان و بیمارستان حیوانات و اعصاب خوردی و …دم نوش گل گاو زبون و سنبل الطیب رو هم که گفتن نداره ، بدجور دوست داره. پیشنهاد : مموشک من هم ماست نمی خوره اما شیر میخوره گاهی. من میگم کشک خشک رو امتحان کن ، معمولا گربه ها کشک خشک دوست دارند ، بوش هوس انگیزه براشون و خرد اگه بشه یه طورهایی شبیه غذای خشک میشه. ***
*** کشک خشک رو که ایشون روی هوا می زنن اصلا!!!..یعنی کم مونده خودش بره مغازه و کشک بخره:)))).ولی ماهی و مرغ و این چیزها.هرگز.فقط رویال ِ صد هزارتومنی می خورن ایشون:)) ***