دلم می خواهد رنگ پوستم تغییر کند.(خدا بیامرزد مایکل جکسون را.از سیاه و فرفری ، سفید و صاف شد.حکایت حکایت ماست..منتها بر عکس اش.).
دوست دارم مثل ته دیگ سوخته شوم.برایم هم اصلا مهم نیست که با این موهای فرفری و گنده …مثل افریقایی ها شوم.
اما..
اما…
هر کاری می کنم و هر جای خودم را نیشگون می گیرم و هر جوری با خودم راه می روم و حرف می زنم..نمی توانم با این قضیه کنار بیایم که باید کنار آن دخترکان زیبا دراز بکشم و به خودم انواع روغن ، از جمله روغن هویج که به تازگی گل کرده بمالم (.آن هم چه مالیدنی؟..با ان ناخن های ده سانتی متری ِ تیز و براق !!).اصلا نمی توانم با نفس این عمل روغن کاری و دراز کشیدن کنار ساحل شنی و درباه ی فارسی وان و ارایشگاه رفتن ، ارتباط تنگاتنگ برقرار کنم!
ایا چون من دوست دارم سوختنی شوم..باید با این قضیه اشتی کنم؟..یعنی گوش و گوشواره؟
ایا نه..این اصلا ربطی ندارد و من می توانم راه های دیگری جز همنشین شدن با دخترکان زیبا روی و زیبا موی و زیبا ناخن ..پیدا کنم؟
ایا چون من با این قضیه مشکل دارم…بیخود می کنم که دلم سوخته شدن می خواهد؟
ایا من می توانم بروم و بدون روغن کاری ان گوشه بنشینم و کتابم را بخوانم؟( تا بلوتوث ام پخش شود؟)
ایا واقعا راهی هست؟؟
قبلی: اولین آخر ِ هفته
بعدی: “ما”نترال نامه- سه
یک نظر برای مطلب “”