با نسیم در سرم می پیچی…*
تا آن مایع صابونی را مالید روی پوست شکمم و شروع کرد به حرکت دادن دستگاه، پرسیدم :” دختر است یا پسر؟” . خندید و گفت :” جنسیت اش را در آخرین مرحله می بینیم”. بعد شروع کرد به توضیح دادن چیزهایی که می دید و روی مانیتور علامت می زد و ثبت می کرد. تقریبن چیزهایی که می گفت را نمی شنیدم. از وقتی سوار مترو شدم که بروم بیمارستان مدام به این فکر می کردم که راستی اصلا چرا این همه من دل ام می خواهد دخترکی داشته باشم؟ قطعا علت اش همیشه ادامه مطلب