مثه برگی نسوزونم…
..(دانلود) صدای اش می کنم توی اتاق.چهارزانو نشسته ام روی تخت و با سر اشاره می کنم که نشسته ام روبروی اش و دست ام را روی گلوی ام فشار می دهم و آن یکی دستم را هم می گذارم روی گلوی ام تا مبادا اشک هایم بیایند و دیگر نگه داشتن ِ بغض ام برایم سخت شده.آن قدر که صدای ام می لرزد.دست های سیگار بین انگشت های اش می پ.ن.۱.نیاز به زمان دارم.یه زمان ِ طولانی.باید تیکه هامو پیدا کنم.