آوازه خوان ِ طاس -۱
گفتند:” راه مان دور است و معلوم نیست بلیط گیرمان بیاید و دارم توی همین سرد و گرم شدن می شکنم که می رسم.بلیط فقط برای روی پله قیافه ی من : – سه ساعت مانده تا نمایش . یک یک ساعت ِ دیگر را مینشینم روی نیمکت ِ نزدیک ِ ساختمان تاتر و گوشی دو ساعت و نیم به تنها ترین وجه ممکن سپری می شود ….