ف مثل فررفررریااایااادددد
امروز ،امروز امروز… همه ی امروز تا همین حالا ، مدام مدام مدام مدام با آن کفش های سنگین و کوله ی نارنجی و لباس های گرم و باتوم ِ کوه نوردی ات ، به جای طنابی که دور کمرت می پیچیدی ،چنگ می زنی به دل ام و با دل ام سقوط می کنید توی ثانیه های ام و صدای ات را مثل کوران می زنی توی گوش ام و “قله” “قله ” می کنی که انگار هنوز همه ی کوه های عالم را می خواهی فتح کنی و انگار نه انگار..انگار نه انگار.. ادامه مطلب