میخواهم اینوویس های ِ محموله ی دیروز را آماده کنم که خبر دار می شوم کشتی ِ حامل ِ محصول ِ شرکت ِ ما دیروز در محاصره ی برادران ِ گ.م.ر.ک قرار گرفته و بین زمین و زمان معلق مانده و حق خروج ندارد و برادران گ.م.ر.ک. یک صدا و هماهنگ رو به کشتی ِ ما فریاد زده اند که “آهای خانم کجا کجا؟ دوسِت داریم به خدا!!”.
بخشنامه چهار روز است که صادر شده و سرعت ِ برادران برای اجرای آن از پیشرفت ِ پل صدر هم مثال زدنی تر! می خواهم فیس بوق ام را باز کنم و یک دل سیر” بد و بیراه” بگویم.( فیس بوق برای بد و بیراه بسیار پیچیده عمل می کند.تو بد و بیراه می گویی و دوستانت “می لایک اند”.تو فحش می دهی و آن ها باز “می لایک اند” .درست انگار تو هی اعتراض کنی و یکی یکی هی مشت بزنند توی سرت که “راس می گی!”..یا محکم بزنند توی شکم ات که ” آفرین!”…خونی و مالی ات کنند و تکه تکه شوی که آن ها بگویند :” دقیقا!”.همین قدر گاهی لایک ها درد دارند.)
صفحه ام باز می شود و تا به خودم می جنبم چشمم می افتد به لبخند ِ دوستان ِ “فراری داده شده ” ام به فرنگ!… لباس های وحشتناک پوشیده اند و خوشحالند . “بد و بیراه های مظلوم ام “مردد می مانند. پشت ِ دکمه ی اینتر این پا و آن پا می کنند و هی من را نگاه می کنند و هی عکس ها را.هی من را نگاه می کنند و هی عکس ها را. هی عکس ها را می زنم “بعدی” و هی به صورت ِ خندان دوستانم با آن لباس های تیره و تار نگاه می کنم.
بعد فکر می کنم که اصلا به این ها چه که کشتی ِ ما را گرفته اند یا نه.اصلا به من چه که هی زخم تازه کنم.اصلا به ما چه که صادرات ممنوع شده.اصلا به ما چه که خوشی ِ این ها را خراب کنیم که مملکت دارد می پکد از زیر و رو.اصلا من چه کاره ی این دنیا هستم.اصلا مگر این مملکت چه گلی به سر ِ من زده که نگران اش باشم.اصلا مگر تقصیر من است که توی گند ترین دوران ِ تاریخی ِ این مملکت دارم روز و شب می گذرانم؟ اصلا صادرات پنجاه و دو قلم که هیچ ، صادرات پانصد قلم را ممنوع کنند و بعد بیایند سهم ِ این خارجی های شرکت ِ ما را بخرند و بدهند دست ِ سردار مفت خوران مثلا و ما هم از فردای اش با چادر می اییم سر ِ کار و اصلا به کسی چه که غر می زنیم؟
“بدو بیراه های” مظلومم خسته شده اند.یکی شان نگاهم می کند که “بپریم اون تو یا نه؟”…دوباره عکس های دوستان ام را مرور می کنم .می گویم:” آره بپرید..اما قبل اش لباس هاتونو عوض کنید!”..”بد و بیراه های مظلومم” که حالا زبان بسته هم شده اند ، تغییر لباس می دهند و می پرند توی صفحه ام که “هالووین مبارک”!
یک نظر برای مطلب “trick or treat”
نظر شما چیست؟
قبلی: اولین آخر ِ هفته
بعدی: “ما”نترال نامه- سه
مخلص *** نیمه ی دوم متن: فوق العاده. *** 🙂
م *** 🙂 *** فکر نکنم همچین نامردی ای بکنه!
م *** عفونت نمیکنه؟ *** کامنت قابل تاملی بود.می رم !
موش کور *** فکر نکنم همچین نامردی ای بکنه! ***
نیکی *** شایدم از اون نخهای نامرد باشن که تو لباس یه نخ بخیه قایم شدنو بعد مزنه دماغت که هیچی صورتت رو می ترکونه ***
افتاب *** نه اینکه نامردی کنه. طبیعتش اینه که بعد از یه مدت بشه جسم خارجی و بدنت باهاش مبارزه کنه و بشه عفونت. هر آشنایی ممکنه یه روز غریبه بشه. برو بکشش. ***
*** کامنت قابل تاملی بود.می رم ! ***
*** منم میگم میتونه دردسرساز شه. درش بیارین بهتره ***
*** مگه میتونه رسیدگی نکنه؟اگه چیزیت بشه میتونی شکایت کنی..حتما برو با دکتر حرف بزن.. ***