تبلیغ آدیداس – بزرگراه همت
“با تمام وجود…برای دویدن آماده ایم!”
نمی دانم چرا از صبح که این بیلبورد را دیدم ، مدام به آن روزها فکر می کنم.دویدن ها…با تمام ِ وجود و نرسیدن ها!…
حالا نتیجه ی همه ی آن دویدن ها این شده که اوضاع آن قد ر “خر در اسفناک” شده که هر لحظه احساس می کنم باید یک ایمیل به دوستان انگلیسی ام بزنم و از آن ها طی ِ مراسمی معذرت خواهی کنم!!!
یک نظر برای مطلب “!”they were not” students”…they were” stupidents”
نظر شما چیست؟
قبلی: اولین آخر ِ هفته
بعدی: “ما”نترال نامه- سه
mahdi *** وبلاگ واقعا خوبی داری موفق باشی منم یه وبلاگ اس ام اس دارم بیا بخوناگه خواستی منو با(جک و لطیفه و اس ام اس) لینک کن بعد بیا وبلاگ من و در قسمت “ارسال لینک ” وبلاگتو ارسال کن *** آهان…خوب شد که گفتین…اون کسایی که اون بالا نشستن و قهوه می خورن..گاهی جک هم می گن!..ممنونم!!!!
ّبهروز *** آهان…خوب شد که گفتین…اون کسایی که اون بالا نشستن و قهوه می خورن..گاهی جک هم می گن!..ممنونم!!!! *** بی سه نقطه ها!
دختر نارنج و ترنج *** از بس که بی شرفن *** کاش…
دختر نارنج و ترنج *** بی سه نقطه ها! ***
*** اونایی که اون بالا نشستن……می دونی؟ یه روز صبح زود که می رفتم دانشکده یه گربه ی سفید و سیاه رو دیدم کنار سوپرمارکت در دانشکده. رفتم آدامس بگیرم. اومدم بیرون به هوای خوراکی اومد دنبالم تا وسط بولوار. اما اونجا با این که دید چیزی ندارم هی دور پاهام می چرخید و نمی گذاشت راه برم. من ِ عشق ِ گربه ترسیدم، اومدم بزنمش کنار و فرار کنم دستاشو انداخت دور پاهام و گازم گرفت… خیلی ترسیده بودم. اما…نمی خواست من برم توی اون خیابون چون خطری تهدیدم می کرد.شاید اونایی که اون بالا نشستن اونو فرستاده بودن. دیدن گربه های گرسنه توی روز برفی خیلی سخته… می فهمم حرفت رو. کاشکی همیشه آدم با خودش یه ظرف شیر داشت برای گربه های گرسنه.. ***
*** کاش… ***
*** ترنج گربه ی خونگی توه؟…. ***