Adele یک جور ِ خوبی چفت و بست شده به هوای ابری ِ امروز و چراغ های خاموش شرکت و آرامشی که تازه دارد خودش را توی دلم جا می کند.آخرین روز ِ کاری ِ سال نود است.بعد از امروز فقط می ماند زدن ِ پرده های جدید ِ اتاق ها که با وسواس انتخابشان کرده ام و چرخیدن توی شلوغی ِ خیابان های شب ِ عید برای فراموش کردن اضطراب ِ همیشگی ِ این وقت از سال..
__________________________________
پ.ن.۱.داروی بابا حوالی غروب پیدا شد.تمام شدیم تا پیدا شد.آن هم نه از داروخانه و هلال احمر و اورژانس دارویی و …از یک اتاقکی که آخر هم معلوم نشد داروی به این کمیابی توی آن اتاق چه می کرد!
د.ن.(دوست نوشت)
د.ن.۱.سما، فکرش را هم نمی کردم که اولین باری که حرف می زنیم ، همه اش بشود دارو و داروخانه .اما صدای تو خوب است غریبه.ممنونم.
د.ن.۲.حسام ،بیگاه ترین دوستم ، ممنونم.
د.ن.۳.بهروز ، تو هنوزم از بهترین هایی.ممنونم.
یک نظر برای مطلب “someone like you”
نظر شما چیست؟
قبلی: اولین آخر ِ هفته
بعدی: “ما”نترال نامه- سه
علی *** داداش من ما تا خرخره غصه می خوریم ، گاهی هم از زمانه کتک ، سراغمو بگیر… ***
نسل سوخته *** :((( ***