به خاطر من …داره جهنم دور و برش رو تحمل می کنه…و من به جای این که باران رحمت باشم…شدم باران ِ عذاب….
امروز واسه اولین بار حس کردم اگه “نیست” بشم…زنده گیش نه تنها عوض می شه…بلکه بهتر هم می شه…یه کم غصه می خوره و بعدش…زنده گی و زنده گی…
.
از صبح دارم خودمو بالا میارم…متعجبم که چه قدر زیادم و تموم نمیشم…متعجبم که چه قدر مسموم ام و سم از تنم خارج نمی شه…
ریمیا…گاهی “سربی” می شم…
دوباره احتیاج به دوش گرفتن دارم..
نمی دونم امروز بار چندمیه که زیر دوش خود کشی می کنم …
اول آب داغ…داغ..اون قدر که اشک میاد تو چشمام و پوستم شروع می کنه به نازک شدن..بعد بایه لحظه چرخوندن شیر…آب سرد ِ سرد می شه…اون قدر سرد که نفس ام بند میاد…و …موقعی که احساس می کنم قلبم داره وایمیسه…دوباره….چرخش ِ شیر و…سوختن ِ پوستم….و دوباره منجمد شدن نفسم….
.
یک نظر برای مطلب “shower”
نظر شما چیست؟
قبلی: اولین آخر ِ هفته
بعدی: “ما”نترال نامه- سه
شباهنگ *** دوست میداشتم ….شاید کمی شبیه هم مینویسیم شاید … خودت بی و قضاوت کن *** توضیح ؟؟پیدا کنید پرتقال فروش را!!!
بانو *** حتما تو ارزش را داری…که به خاطر تو جهنم دور وبرش را تحمل کنه.. ***
[ بدون نام ] *** خدا قدم به قدم از من دور شد تا ایمان اوردم باران هست. ***
یه دوست *** همه رو خوندم! بعد از مدتها که وقت کردم بیام دیدم که چهقدر چیز نوشتی، و مثل همیشه عجیب، بعضی عبارتها واقعا عجیب و دلچسباند. مثل خودت. ***
آرش *** عزیز زیر دوش خودکشی کردن یعنی چی؟منظورت چیه؟لطفآ به وبلاگ منم بیا و برام کامل توضیح بده….ممنون. ***
*** توضیح ؟؟پیدا کنید پرتقال فروش را!!! ***