shattered

i`m sorry for blaming you
for everything that I couldnt do
and I hurt myself…by hurting u
بیدار مثل ِ “نقره ای”
خوابم نمی برد.ساعت از سه گذشته.چیزی به صبح نمانده است!.
“گوجه های سبز” رهایم نمی کنند.بعد از مدت ها بالاخره کتابی پیدا کرده ام که مثل سیگار ، دلم نمی خواهد تمام شود.آرام آرام آن را می خوانم تا تمام نشود….
غمگین مثل “قهوه ای”
تو را آزرده ام.خودم را هم.
سرم را همین چند ثانیه ی پیش برگرداندم و نگاه ات کردم.خسته، خوابیده ای.خسته از سر به هوا بودن های هر روز ِ من…خسته از روزی که چیزی نمانده بود همه چیز را به آتش بکشم…خسته از حواس پرتی های من…خسته از ..من!
…همین امروز صبح بود که وقتی خواب آلود خودت را توی بغل ام جا کردی…گفتم که مثل بچه ها می خوابی.حالا هم درست همان شکلی شده ای.مثل پسر بچه ها.می دانی که بیشتر از این حرف ها دوستت دارم…
سبز مثل درخت های هرتا مولر
” when we don`t speak..said Edgar.we become unbearable…and when we do,we make fools of ourselves
when the sun is beatig down..they bite everything..even the wind.and we all have leaves.leaves fall off when u stop growing.because childhood is all gone.and they grow back when u shrivel up, because love is all gone.leaves spring up at will.just like tall grass…..,m
شوخی مثل ِ “صورتی”
امروز به شوخی از شاگردم پرسیدم اگه قرار باشه به هرروزت دو ساعت اضافه شه اون دو ساعت رو چی کار می کنی؟…سوال خودم مثل مار بوآ پیچیده دور مغزم!..شوخی خرکی…شوخی مارکی!!
…….
عجیب مثل سیاه!
من می خوام فردا اگه لیلا اومد پیشم روی اتو تخم مرغ نیمرو درست کنم و بخوریم!!!!..چه قدر دوست دارم به لیلا بگم “لولا”.!

کجای “گوجه های سبز “بودم؟…آهان…هسته اش.که هنوز نرم است و اگر بخوریم مرگ خودمان را بلعیده ایم..کسی به دادمان نمی رسد و ما می میریم.طغیان تب..قلب تو را از درون می سوزاند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
واقعی مثل …رنگ!
رخت ها رو کی بریزه توی ماشین؟
…صدای خش خش مداد موقع نقاشی کردن …مخصوصا وقتی خونه سکوت کرده رو…دارم تجربه می کنم!

یک نظر برای مطلب “shattered”

نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *