مدیر ِ بازرگانی مان
امروز دست ِ یک پسرکی را
توی این آمد و رفت برای “معرفی” !، یک جا وسط ِ شرکت به هم
اما من اصلا معتقدم در درونم که “مرد” وقتی سکسی باشد تایلندی و آمریکایی و ایرانی ندارد که بی پدر!
این سه تا “زامبی” هم دورادور به صورت ِ
____________________________________
پ.ن.۱. گفتم” خوبی؟”..گفت : “خوب که نه…ولی اونقدرا هم بد نیستم که زر زر کنم!”
فکر کردم چیزی بگویم که بخندیم هر دو. و مکالمه مان شد متن ِ بالا. .فنجان جان..خودمانی تر بگویم …”فنجون جون”..ممنونم برای هم صحبتی هات. با هم بیشتر حرف بزنیم که شکوفا تر شیم!:)))
یک نظر برای مطلب “Mr.N”
نظر شما چیست؟
قبلی: اولین آخر ِ هفته
بعدی: “ما”نترال نامه- سه
aftab *** Ey vayyyyyyyyyy,plz khabar bedeeeeee,asabam khord shooooood *** آره…و طوری خواااابه که انگار به عمرش نخوابیده
aftab *** peyda shoddddd? ***
*** آره…و طوری خواااابه که انگار به عمرش نخوابیده ***