گاهی رقص …می فراموشاند همه ی قبل و بعدت را…حتی اگر یک کلمه از موزیک را درک نکنی و کل ِ درک ات از محیطی که توی آن هستی…خلاصه شود در چشم های هم رقص ات که حس می کنی الان است که از چشم های ات شیرجه بزند توی ِ همه ی درک ِ تو …و کل ِ دنیا برود به دَرَک!
اسمش را نمی دانم…اما می دانم هفت بار پلی بک شد…
یک نظر برای مطلب “dansons”
نظر شما چیست؟
قبلی: اولین آخر ِ هفته
بعدی: “ما”نترال نامه- سه
فنجون *** وای چه عالی باران … چقدر خوشحالم که اجرای خوبی داشتینو چقدر دلم میخواست میشد منم اجرای شمارو تماشا میکردم … به هر حال خسته نباشی بانو … دیدی گفتم تمام میشود؟؟؟ دیدی که جقدرخوب تموم شد؟ دیدی از آن همه استرس فقط خاطره اش ماند؟ *** فنجون جون:)
بهروز *** فنجون جون:) *** شاید یه روز ما و تو..کسی نمی دونه:)
[ بدون نام ] *** باریکلا و بهتون حسودیم شد :)) ***
فرزانه *** شاید یه روز ما و تو..کسی نمی دونه:) ***
*** گاهی فکرش رو هم نمی کنی!!اما دریچه ای جدید باز می شه به زندگی آدم که کل مسیرش رو تغییر می ده، می شه روی تجربه این مسیر فکر کرد .. ***
*** بهت تبریک می گم امیدوارم همیشه همیشه شاد و خندون باشی ***