کمی آن طرف تر پشت ات به من و روی ات به دخترهای لوند ِ میهمانی ست!گپ می زنید مست.
حواس ات نیست و حواس ام هست!

دوستت می پرسد:”شب ها تنها نمی ترسی باران؟”.ته ِ گیلاس را می روم بالا و گیج و منگ می گویم:”نه…ولی راست اش بعضی شب ها خاطرم نا آسوده می شود و حس می کنم کسی دارد توی قفل کلید می چرخاند…احساس می کنم قفل در ِ خانه مان سست و .. دزدپذیر است!”.هر دو از کلمه ی “دزد پذیر” می خندیم. امروز صبح بعد از صبحانه میگویی کار مهمی قبل از سفرت داری و می زنی بیرون. نیم ساعت بعد با کلید ساز برمی گردی و چند تا قفل مدرن به در خانه مان اضافه می شود.می گویی “برای آسودگی ِ خاطر ِ نا آسوده ات.برای دزدناپذیر کردن ِ خانه مان وقتی تنهایی”.
حواس ات بوده و حواس ام نبوده!

یک نظر برای مطلب “”

  1. ناشناس

    آیدا *** باران جان چرا؟ دقیقن چرا؟ نمی گی من مرض دارم. هی میرم تو این سایته و هی توش می چرخم اون وقت از کار و زندگی می افتم!!به خدا کلی کار دارم. باورت نمیشه؟ این کار رو نکن. حالا من کی برم سر تمرین زبانم؟ می دونی اشتباهی یه نمایشنامه درباره بار گی ها رو داشتم ترجمه می کردم و حواسم نبود که عمرن نمیشه تو کلاس خوندش؟!اینا به کنار گلدونت ها خیلی خوشگلن. دقیق منظورت رو از فقط وظیفه می فهمم. دوستت محشر گفته.گل حسن یوسف رو هم ببر چون مانع رشدش میشه.همین فعلن باید برم تو اون سایته! *** گل اش رو ببرم؟؟؟؟جدی؟؟؟چه قدر ذوق اون گل رو کردم!!!!..امروز شده بود اندازه ی هیکل ِ من گل اشاون سایته خداست.تازه بهتراشو هم دارم!..اول ترجمه تو بکن بعد می گم!
    آیدا *** گل اش رو ببرم؟؟؟؟جدی؟؟؟چه قدر ذوق اون گل رو کردم!!!!..امروز شده بود اندازه ی هیکل ِ من گل اشاون سایته خداست.تازه بهتراشو هم دارم!..اول ترجمه تو بکن بعد می گم! *** مال ایام جوانیمه..ولی خیلی هوس کردم دوباره…کتابشم دارم..وقت ندارم اما
    آیدا *** راستی بابت خصوصی مرسی. کلی ذوقت رو کردم. *** پول دادم یکی برام چیدش!
    دختر نارنج و ترنج *** مال ایام جوانیمه..ولی خیلی هوس کردم دوباره…کتابشم دارم..وقت ندارم اما *** مرسی ترنج جان.ترنج هم روی شما رو می لیسهمارلی جونم حالش خوب شد؟؟؟اونقدر توی فکرش می رم گاهی
    مینروا *** ذوق گلش رو بکن بعد که ذوقت تموم شد ببرش چون جلوی رشدش رو می گیره. منم اول ذوقش رو می کنم بعد ازش معذرت خواهی می کنم و قانون طبیعت رو بهش میگم. لحظه سختیه اما اجتناب ناپذیره. ***
    *** پول دادم یکی برام چیدش! ***
    *** سلام عزیز منخوبی؟اول این که عااااااشق این عکس ترنج شدم من… خیلی عزیزه صورتش!!! از طرف من حسابی ببوسش.. دلم خواست که ببینم و ببوسمش.دوم این اخلاقمون هم شبیه همه ها! من هم عشق گل و گلدونم… اما بس که به قول تو جوگیر می شم نمی گیرم بیارم خونه. آخه هر یه برگی از اینا که زرد می شه من عزا می گیرم براشون…خواستم یه چیز دیگه هم بگم… این که هر بار میام اینجا و نوشته هات رو می خونم یه حس خیلی خیلی خوب بهم دست می ده که دلم می خواد همیشه تو بنویسی و من بخونم……. بس که صاف و روان از خودت و از حست می نویسی. خوبه که هستی باران… خیلی خوبه…. ***
    *** مرسی ترنج جان.ترنج هم روی شما رو می لیسهمارلی جونم حالش خوب شد؟؟؟اونقدر توی فکرش می رم گاهی ***
    *** هان: “کالانکوآ” خان! ***

    پاسخ

نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *