رفتم داخل اتاق ِ دکتر و نشستم روبروی خانم دکتر و تا خواستم چیزی بگویم اولین چیزی که گفت این بود که این دفترچه ی کیست
یک نظر برای مطلب “یکشنبه ۱۲ آذر”
نظر شما چیست؟
قبلی: اولین آخر ِ هفته
بعدی: “ما”نترال نامه- سه
رفتم داخل اتاق ِ دکتر و نشستم روبروی خانم دکتر و تا خواستم چیزی بگویم اولین چیزی که گفت این بود که این دفترچه ی کیست
[ بدون نام ] *** Merc be khatere inke bidari,bless uHichvaght oza dorost mishe?khastammm,boghz darammm *** درست؟…درست پیشکش!..بدتر نشه.
فنجون *** درست؟…درست پیشکش!..بدتر نشه. *** من آرومم.فقط از نوع ِ نا آرومش!
مینا *** باران … تموم شد اون سروصدا ها آروم باش … باران به نظرم نه این تکیه ای ها آن هشتاد و هشت کاره ای بودند و نه امثال من و ما به خانه سینما حمله ور شدند و هجوم بردند سمت سفارت و هی مارو شرمنده عالم و آدم کردند … خشم داری درست … هنوزهم ناراحتی؟ این حال اکثر ماست … اصلن نیگاه کن! آنها! همین رو میخوان که ما از شدت عصبانیت و ناراحتی به جون خودمون بیافتیم … اروم باش … باچه ؟ *** گاهی یه اشاره…یه خیابون…یه فریاد…یه رنگ
موش کور *** من آرومم.فقط از نوع ِ نا آرومش! ***
مینروا *** هر چیزی که یاد ۸۸ بندازه منو حالمو بد می کنه گاهی یه ترانه گاهی یه فیلم یه خاطره…سال سیاه بود اون سال… ***
*** گاهی یه اشاره…یه خیابون…یه فریاد…یه رنگ ***
*** لعنت به ما مردم. ***
*** میدونی….اومد یه چی بگم اما خفه خون میگیرم. ***