متن قبل به دلایل کاری-حیثیتی-اخلاقی-مرامی-حرفه ای توسط اینجانب حقیر سانسور شد!پشت و روی ام به دیوار واقعا!
عنوان و کامنت ها را نگه داشتم چون داستان ِ رییس جدید، باید توی روزنگاری های ام باقی می ماند.
ممنون بابت حال و احوالپرسی های تان دوستان، من و وبلاگم خوبیم و پر ِ هیچ سانسورچی ای به پرمان نگرفته، الا خودمان! بعله می دانم که خودسانسوری از همه ی جرم های عالم سنگین تر است ولی این یکی واقعا کاری-حیثیتی-اخلاقی-مرامی-حرفه ای بود!
یک نظر برای مطلب “من ِ درگیر”
نظر شما چیست؟
قبلی: اولین آخر ِ هفته
بعدی: “ما”نترال نامه- سه
سیمین *** اما من رفتم با حلقه ای در انگشت و فقط خوردم و سیگار کشیدم بدون هیچ نگاه کنجکاوی و اون نوشیدن بهترین نوشیدنم بود. خوش باشی ***
سیمین *** *** عنوان خوبیه
داداشی کولی *** رقصی چنین میانه ی میدانم آرزوست… *** خدا رو شکر تو یه بار راضی شدی از نوشتن من
ولگرد *** عنوان خوبیه *** مگه ته داره این لامصب!
داداشی کولی *** مرسی از بیان عریان احساس ات و رسیدن به ان چه ؛من؛ می نامنداش … و من ، ؛ تو ؛ می نامم اش *** کااااااااااااااااااااااااااااش اوهوم. شاید تغییرش دادم!
شب زاد *** خدا رو شکر تو یه بار راضی شدی از نوشتن من *** فصلمونه شبنم…
مهدیس *** برقص تا ته دنیا. ***
مهدیس *** مگه ته داره این لامصب! *** الان نمی دونم از چی این موزیقی خوشم اومده بود اخه!
سارا *** حلقه یی که در هنگامه ی باز شدن حلقه ی غیر خود بودن ، در می اید … تا ؛ خود ؛ بشوی و حلقه یی که هنگامه حلقه بر دست کردن در به در امدن از ؛ من ؛ ات و غیر خود شدن ات رخ داد ، زیبا بود … می توانستی حلقه را در خیال در اورده باشی و در انتها بعد از پایان مستی به ناگاه ببینی هنوز حلقه بر دست ات هست … و نیش خندی به حلقه و ان چه گذشت بکنی … البته می دانم شرح اتفاقیه می نویسی .. اما چاشنی کردن رویا در واقعیت – ریالسم جادویی – و زنده گی کردن اش ، می تواند ؛ رویا؛ یی باشد … و هماره ؛ خود؛ رویایی ات می مانی … ***
شیدا *** کااااااااااااااااااااااااااااش اوهوم. شاید تغییرش دادم! ***
دختر نارنج و ترنج *** کاش همیشه وقت خداحافظی اینقدر میشد آسوده بود.میشه باران مگه نه؟فقط دل بزرگ میخاد و حافظه قوی که خوبی ها رو یادت نره.بیا که بغل لازمم.بغل خالی بدون چس ناله های شبنمی.اولین بار و اولین بغل بارانی را کجا و کی به من هدیه میدهی؟نمدونم.ولی امیدوارم زود و نزدیک باشه *** فیل ترنجی جونم…فرار کن از سیرک
سایه *** فصلمونه شبنم… *** تجربه ش کن
زهره *** دوست داشتم ***
آیدا *** *** بلی
مرمر *** موزیقی را هم دانلود و گوش کردم مرسی *** واقعن
شی ولف *** الان نمی دونم از چی این موزیقی خوشم اومده بود اخه! *** نشنودمش. میشنودمش
shirin *** عالییییییییییییی دلمممممممممم خواستتتتتتتتتتتتتت ***
د.ک *** *** باید فکر کنم به پنج! حتما باید چیزی باشد نه؟
شیدا *** عاشقتم که منی که توام یک دیوانگی درون ما مشترک است بانو یک چیزی هست عاشقتم *** اوهوم. نشو.خوبم.
*** ***
*** باید حس خوبی بوده باشه، من همیشه عین ِ فیل های سیرک پابند این بندهای نادیده به دست و پام هستم. کاش می شد یه بار خودم باشم…. ***
*** فیل ترنجی جونم…فرار کن از سیرک ***
*** حس رهایی رو خوب توصیف کردی. به دل نشست. دلم خواست 🙂 ***
*** تجربه ش کن ***
*** چه حس و تجربه ی خوبی خوش ب حالت! ***
*** ***
*** عجب ***
*** بلی ***
*** این شرابای چند ساله چه کارها که نمیکنن ***
*** واقعن ***
*** یاد این افتادم Dido – Hunter ***
*** نشنودمش. میشنودمش ***
*** Tajrobasho dashtam baran, chasbide, ajiiiiib 🙂 ***
*** ***
*** نمی دانم ” پنج” اشاره به چیست .. شور خفته ی پنج ساله یا … اما تولد آزادی ی پنج ساله گی ات مبارک …و گر نه شراب پنج ساله بدون ” پنج ساله گی ی در انتظار” هیچ غلطی نمی تواند بکند ***
*** باید فکر کنم به پنج! حتما باید چیزی باشد نه؟ ***
*** برنگشتی خونه دیوونه؟ خو تو جای غریب نگرانت میشیم:) ***
*** اوهوم. نشو.خوبم. ***