دیروز ِ پرزیدنت…امروز ِ برزیدنت!

سرم را تکیه داده ام به پنجره ی تاکسی و “فکر” های همیشگی ام را دارم مثل علف می کِشم!
موبایل ام زنگ می خورد.”برادرک”.تا بی حال و کشدار می گویم الو، با یک صدایی مثل آژیر از ته ِ عمق ِ اعماق اش هوار می کشد که :”بُردیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییم…بُردییییییییییییییییییییییم…خواهرک شب بیام دنبالت ؟گفتن بریزیم باز تو خیابون امشب!!”
قیافه ی من رو فقط خدا دید و بس!

یک نظر برای مطلب “دیروز ِ پرزیدنت…امروز ِ برزیدنت!”

  1. ناشناس

    زهرا *** منم اشکم در اومد.بوس به لپت *** شایدم این کارو کردم سارا
    سارا *** خب دخترجون این کارا چیه میکنی؟ الان ف داره از بالا نگات میکنه شاید بگه این بود چیزایی که من یادت دادم؟ چرا اینطوری شدی تو؟ پاشو پاشو ساقه کوچیکه رو بذار توی گلدون بعد نازش کن بوسش کن بهش بگو خوب میشه به ترنج که نمیدونم کی هست دعوا نکن ترنج رو ببر کناره گله باهم گل رو ناز کنید دست بکشید رو برگهاش پاشو پاشو کوچولو براش بخون … *** نه حسن یوسف نیست!..اسم اش یادم نیست…یه گلدون ام همون روزی که ف تصادف کرد پوکید!..ایمپشن بود ..حسن یوسف قرمزه هم چند وقت پیش…اینی هم که خیلی دوسش داشتم الان!…اینا مثه آدم حرف بزنن خب…چرا خشک می شن؟:((
    آیدا *** 🙁 *** توی تمام فکر بکرهای آموزنده ت، یه آسیبی کرمی چیزی باید به پشمالوی کوچولوی من برسه آخه؟نه کاکتوس نمی خوام…ولی یا تو یا سارا ببرین اش خوب اش کنید:(
    عسل *** خوبه که دستهای اقای نویسنده هست …خوبه که هست باران …شکر شکر شکر *** تو این قده خوبی…با گربه ها مهربون تر بشی..خوب ترم میشی هااا:)))…خبرت می کنم فنجی
    سارا *** اصلا همین گلدونه رو بده چندروز نگهش دارم کلی اگر خواستی سفالهاشو رنگی میکنم بعد تحویلت میدم *** باران ام اما کاری وقتی از دست ام بر نمیاد..چه فایده که اسمم چیه
    ققنوس روی کاناپه *** شایدم این کارو کردم سارا *** پرشون می کنم آیدا.چشم.نمی ذارم برن بیرون.
    فنجون *** من احمق چرا فکر میکردم تو باید این وسط یه ندا بدی؟ جدن چرا؟ لعنتی حال خراب. *** مرسی سارا..ولی فکر نکنم خوب شه:( فقط امیدم به یه برگشه
    فنجون *** عزیز دلمی تو باران … نبینم خودتو آزار بدی… تو میتونی که امید داشته باشی، اصلن باید اینطوری باشه … گل ات خوب میشه، مطمئنا” خوب میشه … اصلن میدونی؟ این گله خودشو فدا کرده که بگه هوای ما گلدونها رو هم داشته باش … که اگر ف نیست هنوز خیلی خیلی آدمها و چیزها هستند که تورو خیلی زیاد دوست دارند. این گل ،حسن یوسفه؟ *** مُرد سارا:(
    شب زاد *** نه حسن یوسف نیست!..اسم اش یادم نیست…یه گلدون ام همون روزی که ف تصادف کرد پوکید!..ایمپشن بود ..حسن یوسف قرمزه هم چند وقت پیش…اینی هم که خیلی دوسش داشتم الان!…اینا مثه آدم حرف بزنن خب…چرا خشک می شن؟:(( ***
    میم *** الان یه فکر بکر آموزنده به مخم رسید میگم میخوای این گله رو بده به من، به جاش میریم از جلوی خونه نیکول یه کاکتوس میگیریم که تیغ هایی جانسوز داشته باشه … اینطوری هم به گلت آسیبی نمیرسه هم احیانا” یک درصد یک درصد اون پشم بهش نزدیک شد، دیگه بشینن دوتایی تیغ هاشونو از هم وا بکنن … اصلن اگه میخوای به صورت خودجوش حاضرم مرخصی بگیرم و برم برات کاکتوس بخرم و برات بفرستم ***
    -شکر بانو *** توی تمام فکر بکرهای آموزنده ت، یه آسیبی کرمی چیزی باید به پشمالوی کوچولوی من برسه آخه؟نه کاکتوس نمی خوام…ولی یا تو یا سارا ببرین اش خوب اش کنید:( ***
    فنجون *** باران جونم.می دونمت.گرچه نه اونقدری که باید.اما انگار صدای تو رو می شنوم که میگی من آدم صبر کن خوب میشه نیستم.باران خوب میشی عزیزم. دیر و زود داره اما سوخت و سوز نداره. ***
    زالزالک *** یه وقتایی خوب شدن اونجوری که ما میبینیم نیست ***
    دختر نارنج و ترنج *** باران جان مطمئن باش که انهایی که از بین ما رفته اند درجای خیلی بهتر ازاین کره خاکی زندگی می کنند رفتن عزیزفقط برای بازمانده ها به خاطر دلتنگی ها سخته وگرنه اونجا دیگر مرگ وبیماری وتنهایی و……. خبری نیست اشک ما برای تنهایی خودمان است من همیشه فکر میکنم شاید وقتی بروم بگویم که وای کاش زودتر می آمدم نه اینکه حس زندگی در من جریان نداشته باشد بلکه به خاطر تجربه زندگی تازه است شاد باشی و چشمانت بارانی نباشد ***
    آیدا *** هر وقت اومدی طرف خونه نیکول ، یا دیدن خانواده ات بگو یه جا قرار بزاریم ازت بگیرم… گلدونای خالی رو هم بیار ، براشون برنامه دارم 🙂 کی محموله رو تحویل بگیرم؟ ***
    سارا *** تو این قده خوبی…با گربه ها مهربون تر بشی..خوب ترم میشی هااا:)))…خبرت می کنم فنجی ***
    سارا *** خوب میشه بانو گلها زودتر از اونی که فکر کنی دوباره ریشه میزنن و از قبلش بهتر میشن اما این دل پردرد شما کی خوب میشه نمی دونم ولی امیدوارم خیلی زود این اتفاق بیفته ***
    *** بارانک من… باران………….. مگه ممکنه توی خونه ای که تو زندگی می کنی گلی باشه که دوباره سبز نشه؟ تو بارانی دختر….. ***
    *** باران ام اما کاری وقتی از دست ام بر نمیاد..چه فایده که اسمم چیه ***
    *** بعد از فوت مامان بزرگ، منم خیلی از گلدون هام رو از دست دادم. حتی تموم میوه های کامکواتم هم نرسیده ریخت روی زمین. یاد قصه یک هلو، فزار فلوی صمد بهرنگ افتادم. اگه می تونی گلدون هات رو نده به دوست هات. خالی هاش رو بده که پر کنن اما با این ها حرف بزن. بعضی اوقات خوب میشن. اگه از خونه ات برن شاید بیشتر دلشون بگیره. ***
    *** پرشون می کنم آیدا.چشم.نمی ذارم برن بیرون. ***
    *** من فیلی شدم من در خدمتم اگر گل رو خواستی بده سرحال برش میگردونم بهت ! ***
    *** مرسی سارا..ولی فکر نکنم خوب شه:( فقط امیدم به یه برگشه ***
    *** اینطوری نگووووو دیگه خوب میشه یکم باهاش حرفهای خوب بزن اهنگ شاد بذار یکم جلوش برقص ! خب باید امیدوارش کنی به برگشتن و خوب شدن تو میتونییییی مثل بارون باش براش ***
    *** مُرد سارا:( ***

    پاسخ

نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *