دخترم

نشسته بودیم دور هم و هر کسی برای کودک ِ به دنیا نیامده ی مریم اسم می پراند و من حواسم پرت شده بود به این که خامه های برش ِ کیک ِ توی بشقابم را پس بزنم و آناناس ِ وسط اش را بیرون بکشم که یک دفعه صدای کسی من را از توی کیک بیرون کشید که پرسید: “باران اگه دختر داشتی اسمش رو چی میذاشتی؟” و من چنگال را گذاشتم کنار بشقاب و از صرافت کیک و خامه و آناناس افتادم و سعی کردم بیفتم توی تصویری که روی یک تپه ی بزرگ و سبز هستم و آسمان اش آبی ست و هوا مثل شیشه است و دخترم با چند تا بچه ی دیگر دارد بادبادک هوا می کند و باد می رود توی موهای من و مدام پریشان ام می کند و یک دفعه انگار که باران بگیرد هوا سیاه می شود و من نگران یک دفعه صدای اش می زنم “سنجاقک…باید برگردیم خونه”..و برگشتم به طرف بچه ها و گفتم “سنجاقک!” و همه ترکیدند از خنده و آسمان ِ دنیای من و سنجاقک هم ترکید و باران گرفت و من اصلا خنده ام نگرفت از خنده ی بچه ها و اسم دخترک ِ داشته و نداشته ام شد:” سنجاقک”.

یک نظر برای مطلب “دخترم”

  1. ناشناس

    م *** تولدت مبارک و جمله کلیشه ای امیدوارم به همه آرزوهات برسی و جالب اینکه منم امسال برای تولد تصمیم گرفتم برم سفر، من هم ۲۹ ساله میشوم *** من ممنونم میم:) ( چه قدر “میم” )
    بهروز *** من ممنونم میم:) ( چه قدر “میم” ) *** بهروز..نمردم و یه کارم بهترین شد:)
    عسل *** من یکی دوباری تولد توی سفر رو تجربه کردم ، خیلی حس خوبیه . بهترین کار رو می کنی 🙂 *** ممنونم عسللللللللللللللللللللللللللل…:) از داشتن ِ شما خیلی شااادم…شاااااااااادم:)
    فنجون *** بهروز..نمردم و یه کارم بهترین شد:) *** فنجون جون…بیا خونه مون شیرینی بخور:)))
    فنجون *** ۲۹ ساله ی مهربونم ۲۹ سالگی رو برات پر از اتفاقات خوب آرزو میکنم و امیدوارم اولین پست ۲۹ سالگیت با این کلمه شروع بشه:شاااادماز ته قلبم برایت از خدا آرامش و شادی میخوام باران جان *** :))))))))) زنبیل داره تبدیل به یه عنصر دهه ی شصتی می شه…می دونی؟؟…الانا دیگه زنبیل پیدا نمی شه آخه:)
    *** ممنونم عسللللللللللللللللللللللللللل…:) از داشتن ِ شما خیلی شااادم…شاااااااااادم:) ***
    *** به دنیا اومدنت مبارک باران دماغ سربالای عزیزم تا حالا فکر نکرده بودم که میشه برای اضطراب و نگرانی ها هم جا خالی داد… باران، بیست و نه که سهله … چهل و نه سالگی هم که برگردی باید شیرینی به دنیا اومدنت رو به ما وبلاگیون بدی ***
    *** فنجون جون…بیا خونه مون شیرینی بخور:))) ***
    *** باشد …. با وجود اون گربه ی پشمالوی چشم سفید من کوووفت بخورم اصلن! وییییییی فک کن دمبشو بماله به پشتم ، اوه اوه اوه … میام دم خونتون، با زنبیل بفرست بیاد پایین ***
    *** :))))))))) زنبیل داره تبدیل به یه عنصر دهه ی شصتی می شه…می دونی؟؟…الانا دیگه زنبیل پیدا نمی شه آخه:) ***

    پاسخ

نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *