ورود ممنوع می روم که ترافیک را دور زده باشم.اصلا دلم برای هیچ چیز ِ ایران که تنگ نشود برای این
ماشین های توی کوچه گیر کرده
موزیقی
_________________________________________________________
دوستان نوشت ِ ۱ : جناب مخلص…من همه ی جوابی که قرار بود بگیرم را گرفتم.حتی بیشتر تر هم گرفتم. من از شما ایمیلی نداشتم و شما هم غریبه نیستید که ، برای همین این جا نوشتم!
دوستان نوشت ۲ : جناب فریاد زیر ِ آب ، ایمیلی که برای من گذاشتید گویا مشکل فنی دارد ! لطفا مجددا کامنت بگذارید. مجبور شدم این جا بنویسم.
دوستان نوشت ۳ : جناب ِ سه نقطه ، متاسفم که علیرغم میل باطنی و ظاهری ام ، هیچ کدام از کامنت های شما را تایید نکردم.ولی انگار سو تفاهمی که برای شما پیش آمده بسی وسیع تر از این حرف هاست! خواستم بگویم شما هم یک ایمیل بگذارید تا “مردانه” سنگ های مان را وا بکنیم و بگوییم که کیستیم و چیستیم و چه طوریم.
دوستان “جان” نوشت ۴: دوستان عزیزان خوانندگان شنوندگان بینندگان ، اضافه کردن ِ ایمیل به کامنت هاتون ، نه مشکل آفرینه..نه مشکل نیافرین!نه من آدم ِ اسپم تولید کننده ای هستم و نه اهل ِ ایمیل های جمعی فرستادن و نه اپدیت شدن ِ وبلاگ را توی بوق و کرنای ایمیل ِ بنده خدای شما می کنم. تا صفحه ی وبلاگم تبدیل به یک پاسخنامه ی بزرگ نشده ، فکری به حال کامنت های بدون ِ ایمیل خود بکنید .ممنون می شوم.لطف می کنید. منور می فرمایید:)
شاه بلوط *** همیشه فکر می کردم فا.. ها باید یه جور خاصی باشناما اینقدر معمولی هستن که وقتی یکیشون با من چند ماه دوست بود و از زندگیش می گفت من نمی دونم چرا حتی یه بار حتی یه بار هم از ذهنم نگذشت که این یه فا… هست…حس و حال نوشته هاتو دوست دارم…نمی دونم بهت گفته بودم یا نه؟ *** اول این که حتما می رم و می بینم اش.ممنونمدوم این که از سوسک سیا به خرمگس…دیشب که رسیدم خونه توی حیاطمون یه بند انگشت(حتی بیشتر) برف بود!!!..مرگ بر وزرا که کوفت هم نمی باره:)))
فنجون *** باران دیروز رفتم هفت شب مهمان ناخوانده رو دیدم … خیلی دوستش داشتم … قشنگ بود واقعا” … به نظرم به دیدنش میارزه.خوبیش اینه که این هفته اومده تو سالن اصلی و راحت تر بلیط گیر میاد :)نمیدونستم کی میتونی بری واگرنه برات رزرو میکردم. *** اره و این ناعادلانه ترین اتفاق مجازی دنیاست…که شماهای خواننده همه چیز زنده گی من رو میدونید…سال به سال ِ من رو میخونید و من از شما ها یه اسم میدونم و بس!
مخلص *** اول این که حتما می رم و می بینم اش.ممنونمدوم این که از سوسک سیا به خرمگس…دیشب که رسیدم خونه توی حیاطمون یه بند انگشت(حتی بیشتر) برف بود!!!..مرگ بر وزرا که کوفت هم نمی باره:))) *** اره من در پسرفت همیشه حرف اول و میزنم:!ناراحت؟؟نه دوست جان،پسرفت کردن از هیچ کاری نکردن بهتره و نوشتن از ننوشتن بهترتر:)
موش کور *** من این متن رو یادم نبود. ولی اون باران رو خیلی خوب یادمه. ***
چاقی در مه *** اره و این ناعادلانه ترین اتفاق مجازی دنیاست…که شماهای خواننده همه چیز زنده گی من رو میدونید…سال به سال ِ من رو میخونید و من از شما ها یه اسم میدونم و بس! ***
*** یه چیزی بگم؟ قلم اون موقع هات خیلی بهتر از الآن هات بود. خیلی وقت بود می خواستم اینو بگم اما پیش نیومد. حالا می گم. ناراحت که نشدی؟ ***
*** اره من در پسرفت همیشه حرف اول و میزنم:!ناراحت؟؟نه دوست جان،پسرفت کردن از هیچ کاری نکردن بهتره و نوشتن از ننوشتن بهترتر:) ***
*** داستان نبود این پست فیلم کوتاه بود!!جوری که من قیافه ی اون خانون هنوز تو ذهمنه…انگار منم اونجا بودم که داشت چترو به تو میداد! ***