این اسپاتیفای برام شده مثل یه استخر که هرروز صبح با هیولاهام می پریم توش و شنا می کنیم و شنا می کنیم و شنا می کنیم و شنا می کنیم…
انگار نه انگار که مدارک باید ترجمه شن و برم سراغ حساب بانکی و شیش هفته است نقاشی نکردم و بیست روز دیگه وقت سفارت دارم و باید فرانسه بخونم و واکسن ترنج مونده و …
گاهی ادم بی خیال و خر می شه.الان ازون گاهی های منه. ..
پ.ن.۱. وقتی دارم شنا می کنم از بس بهم آشغال ِ کارهای ناتموم چسبیده همه اش احساس می کنم دارم می رم ته آب.بی لذت شنا می کنم اما دلیل نمی شه که نکنم. با این همه باز هم من و هیولاهام شنا می کنیم و شنا می کنیم و شنا می کنیم…اصلا لذت نمی بریم که نمی بریم.مگه همه چی باید با لذت باشه؟
یک نظر برای مطلب “این دو چیز ِ این روزهای من”
نظر شما چیست؟
قبلی: اولین آخر ِ هفته
بعدی: “ما”نترال نامه- سه
بهروز *** دیر این کامنت رو می نویسم تا شاید شما کمتر عصبانی باشی . و اینکه این کامنت بیانگر این نیست که من درک نمی کنم حرفتو و احساستو .اول : نفس قصاص عملی خشن و حیوانیه و به دور از انسانیت . این به معنای بخشیدن مجرم یا کم کردن مجازاتش یا فراموش کردن ظلمی که شده – در اینجا یه آمنه – نیست . مجازات باید مطابق و برابر با عمل مجرمانه باشه اما انسانی . برای اینکه در غیر این صورت در بلند مدت کیفیت و کمیت خشونت در جامعه بالا می ره . و این به ضرر خود ما ، تک تک افراد همین جامعه است . و هممون تبدیل به قربانی می شیم .و معتقدم که قصاص کلاهیه که سر ما گذاشته می شه برای فراموش کردن ناکارآمدی سیستم پلیسی و قضایی مون . پلیسی که نمی تونه نظمی در جامعه برقرار بکنه که این اعمال مجرمانه به حداقل برسن . و قضاوتی که برای فرار از مسئولیت میاد و بر موج احساسات جامعه سوار می شه ، صورت مسئله رو پاک می کنه و می گه قصاص !دوم : ماندلا بعد از بیست و هفت سال که از زندان در اومد و بعد از چهارسال مبارزه ی بعدش ، وقتی رئیس جمهور شد گفت : ” می بخشیم اما فراموش نمی کنیم ” . این بغض من و شما فکر می کنم از همین جا میاد . در اینجا بخشش به وجود میاد اما فراموشی هم همراهشه .ما بعضا می بخشیم اما فراموش هم می کنیم . این فراموشی خودش می شه باعث اینکه این مشکلات ما هیچ وقت حل نشن . درست مثل رفتار همین دوستان مدعی مبارزه با خشونت که فقط جایی یادشون میفته باید مبارزه کنن که دیگه خیلی دیره . این مبارزه باید خیلی قبل تر شروع می شد . قبل از پاشیده شدن اسید ها . و هدفش هم باید آگاه کردن مردم و مسئولیت پذیر کردن سیستم می بود . نه تحت فشار دادن قریانی هایی مثل آمنه و آمنه ها از طریق مدیا . *** با همه ی تو موافقم بهروز:)
*** با همه ی تو موافقم بهروز:) ***