موهایم را برای اولین بار در عمرم رنگ کردم. در سی و دو سالگی. دوازده سال ِ تمام (بله دقیقن از بیست سالگی) مجبور بودم که برای همه گان توضیح دهم که رنگ موهای ام را دوست دارم و دل ام نمی خواهد عوض اش کنم. حالا هم نمی دانم چه شد که بی هوا و بدون هیچ تصمیم قبلی، رفتم و نشستم روی صندلی آرایشگاه و گفتم : “موکایی لطفن!”. نتیجه از آن چیزی که فکر می کردم بهتر شد. گرچه که من دو سانتی متر مو بیشتر ندارم و شاید آن قدرها هم به چشم نیاید ولی همین که موهای ام توی آیینه از جو گندمی تبدیل به غیر ِ جو گندمی شده، حس خوبی دارم.
یک جور حس و قدرت زنانگی ِ انگار تو خالی و الکی!
یک نظر برای مطلب “به رنگ موکا”
نظر شما چیست؟
قبلی: عادی تر از عادی
بعدی: نوشتهٔ بعدی
سحر *** رنگ قشنگیه…. حس توخالی …چه جالب….. ***
دریا *** باران جان مبارکت باشه.این حس ناشی از رنگ کردن مو انگار توی همه مشترکه حتی وقتی مثل من یه رنگ طبیعی می زنی که رنگ سفید موهاتو بپوشونه.اگه دوست داشتی از رنگ موکایی موهات توی اینستا عکس بذار واسمون لطفن. *** موتوشکرم
سیمین *** به به چه خوشگل تر شدی! *** ممنونم خانوم ِ /آقای “روزهای با هم بودن”. چه اسم عجیبی دارین شما
دختر نارنج و ترنج *** ***
سمیه *** مبارکت باشه عزیزم…. به نظر من هم رنگ موهای خودت خیلی خوشگل بود، و مطمئنم این یکی هم بهت خوب میاد…. ***
زری *** نمیدونم چه رنگیه ولی همین که رنگ زنونه زده به روزهات ، حتماً خوشکله ***
مهدیس *** چه کار خوبی کردی من همیشه میرم کوتاه میکنم برای القای یه حس رهایی و چند باری که رنگ گذاشتم برای القای حس زنانگی بوده امیدوارم هی تو آینه خودت را نگاه کنی و هی خوشت بیاد ***
بهروز *** میارکت باشه عزیزم.منم دلم موکایی خواست بس که خوشگل تعریف کردی ***
روزهای با هم *** بسیار هم میآد بهت. 🙂 ***
روزهای با هم *** موتوشکرم ***
*** مبارکت باشه عزیزم به نظر من هم خیلی بهت میاد ***
*** ممنونم خانوم ِ /آقای “روزهای با هم بودن”. چه اسم عجیبی دارین شما ***
*** خانم روزهای باهم خیلی قبلترها وبلاگی به این نام با همسر داشتیم ***
*** ***