یه اشتباه کوچولو
شنیدم که خواهرت چشم نازک کرده و برادرت عصبانی شده که چرا من گفته ام حق نداری بچه را ببینی و این کار نه انسانی ست و نه اخلاقی. هه…هه…ها…ها… برادرت گفته که همه ی خانواده تان که تا حالا پشت ام بوده اند و حق را به من داده اند، از پشت ام می روند کنار و زیر پای ام را خالی می کنند اگر بخواهم با بچه گرو کشی کنم!…هه… انسانی و اخلاقی؟!…به خواهرت گفتم که روز آخر موقع رفتن ات خودت حضانت بچه را به من داده ای و شنیدم که توی ادامه مطلب