sans titre

من سراپا گوشم…تو اگر حتی یک کلمه ای!

یک نظر برای مطلب “sans titre”

  1. ناشناس

    محمد *** چقدر این جمله آشناست؟ *** شاید وقتی داشته می رسیده به ذهن من…از کنار شما گذشته باشه…کسی چه می دونه؟
    خروس *** شاید وقتی داشته می رسیده به ذهن من…از کنار شما گذشته باشه…کسی چه می دونه؟ *** برای ما زوده که بفهمیم وقتی این رو می کشیده حواس اش به چروک شلوار و بدن جووون نبوده.. که حواس اش به این بوده که نقاشی تموم شه و بره پشت ِ خونه و یه گلوله خالی کنه توی سرش و از شر همه ی چروک های دنیا و بدن های جوون و سرای پیر و سرای جوون و بدنای پیر و افسوس ها و گناه ها و سرزنش ها ..خلاص!جمله ی بالا مثه تفنگه…خالی و پرش مهم نیست…مهم اینه که تفنگه!
    خروس *** اون جمله بالا که خالی بندیه. و اما نقاشی؛ بدن خیلی از کله جوون تره. چروک شلوار کامللن اشتباه. کف زمین عالیه صندلی خوبه دیوار خوبه جمله بالا خالی بندیه افسوس و گناه و سرزنش در پیرمرد خوب نشان داده شده در کل باید بگم که نقاشی خوبه ؛ فقط جمله بالا خالی بندیه ***
    *** برای ما زوده که بفهمیم وقتی این رو می کشیده حواس اش به چروک شلوار و بدن جووون نبوده.. که حواس اش به این بوده که نقاشی تموم شه و بره پشت ِ خونه و یه گلوله خالی کنه توی سرش و از شر همه ی چروک های دنیا و بدن های جوون و سرای پیر و سرای جوون و بدنای پیر و افسوس ها و گناه ها و سرزنش ها ..خلاص!جمله ی بالا مثه تفنگه…خالی و پرش مهم نیست…مهم اینه که تفنگه! ***
    *** تموم شده؟! داره جر میزنه میخواد تفنگ رو پر رو کنه. یه نگاه بنداز جون من یه نگاه بنداز کجاش تموم شده . عمرن!! نمیزارم داره از زیرش در میره. نگی واسه اون تموم شده ها. انگار فقط اون داره نقاشی میکشه خیلی ها مون داریم میکشیم بسختی هم داریم میکشیم ولی جر نمیزنیم. بهش بگو تموم کنه بعد خلاص ***

    پاسخ

نظر شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *