تنها کسی که هر چند روز یک بار می تواند بیاید و بنشیند توی اتاق ام و گپ بزنیم، نرگس است. بقیه اگر بیایند اول مفعول ِ فعل ِ “پاچه گرفتن” می شوند… و بعد فاعل ِ فعل ِ”فحش دادن”! امروز هم مثل همیشه آمد و خواست بنشیند روی تنها نشیمن گاه اتاق ام که باز مثل همیشه کیف ام زود تر جا خوش کرده بود. هواس ام به نوشتن یک ایمیل در صدد جبران گندی بود که به کاری خورده بود و همان طور که تایپ می کردم بی این که نگاه اش کنم ادامه مطلب